فهرست مطالب
فمینیسم یک جنبش واحد نیست. مانند هر گروهی از مردم، زنان فمینیست نیز متفاوت هستند، متفاوت فکر می کنند، متفاوت عمل می کنند و جهان بینی متفاوتی دارند. تاریخ فمینیسم این را به وضوح به ما نشان می دهد: دستور کار فمینیستی یکسان نیست یا فقط یک خط نظری دارد، به رشته هایی تقسیم می شود که همه انواع فمینیست ها را پوشش می دهد. اما، بالاخره، فمینیست بودن چیست ؟
- مانند کسی که می جنگد رهبری کنید، مانند کسی که دوست دارد مبارزه کنید
به گفته محقق سابرینا فرناندس ، دکترای جامعه شناسی و صاحب Canal Tese Onze ، هر رشته درک متفاوتی از منشأ ستم بر زنان و اقداماتی که برای پایان دادن به این ستم باید انجام داد، دارد. آنها در مورد مبارزه برای برابری، از موانع موجود در بازار کار، در مورد اینکه چگونه مردسالاری در یک ساختار اجتماعی استحکام یافته است که مجموعهای از ستمها علیه زنان را حفظ میکند، صحبت میکنند.
زنی با چشم های پوشانده، نقاط را در طول تظاهرات فمینیستی به جلو می برد.
سابرینا توضیح می دهد که، حتی اگر آنها متفاوت باشند، رشته ها ممکن است در واقع نقاط مشترکی داشته باشند. به طور کلی، همه آنها به مسائل فوری مانند مبارزه با خشونت خانگی، حقوق جنسی و باروری اشاره می کنند.
در زیر، در مورد چهار جنبه اصلی که بسیار مهم هستند، کمی بهتر توضیح می دهیمتاریخچه فمینیسم
برای شروع، فمینیسم چیست؟
فمینیسم جنبشی است که به دنبال ساختن جهانی است که در آن برابری جنسیتی یک واقعیت است. ساختارهای جامعه مدرن حول ایده ای ساخته شده بود که مردان را در نقش های سلطه و قدرت قرار می داد، در حالی که زنان مطیع آن بودند.
همچنین ببینید: لاکوتیا: یکی از سردترین مناطق روسیه از تنوع قومی، برف و خلوت ساخته شده است.فمینیسم به عنوان راهی برای جستجوی دگرگونی های سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک این سناریو در محیط خانواده - یعنی در زندگی خانگی - و به صورت ساختاری وارد می شود. هدف این است که زن و مرد در هر فضایی که اشغال می کنند، فرصت های یکسانی داشته باشند.
– 32 عبارت فمینیستی برای شروع ماه زنان با همه چیز
فمینیسم رادیکال
فمینیسم رادیکال کنترل مردان را در تمام سناریوهای زندگی زنان می بیند. برای این دیدگاه، تبعیض جنسی، سلاح بزرگ سرکوبگر زنان است و مردان به برکت آن پایگاه های قدرت خود را حفظ می کنند. برای رادفم ، همانطور که فمینیست های رادیکال شناخته می شوند، جنبش فمینیستی توسط زنان و برای زنان ساخته شده است و بس. در اینجا هدف رسیدن به برابری جنسیتی نیست، بلکه شکستن تمام موانع پدرسالاری است.
علاوه بر این، این یک موضوع بحث برانگیز در مورد گنجاندن زنان ترنس است. فمینیست های رادیکالی وجود دارند که زنان ترنس را به عنوان بخشی از جامعه درک نمی کنندجنبش و در نظر بگیرند که آنها فقط ستم جنسیتی را تقویت می کنند. گویی زنان ترنس صداهای مردانه ای هستند با تظاهر به اینکه برای زنان صحبت می کنند، بدون اینکه زن باشند. با این حال، فمینیست های رادیکالی وجود دارند که طرفدار زنان ترنس در جنبش هستند.
– ترانس، سیس، غیر دودویی: ما سؤالات اصلی در مورد هویت جنسیتی را فهرست می کنیم
زن با دست راستش بالا رفته ظاهر می شود.
فمینیسم لیبرال
فمینیسم لیبرال با دیدگاه سرمایه داری جهان موافق است. همانطور که سابرینا فرناندز، از کانال Tese Onze توضیح داد، این جنبه "حتی ممکن است نابرابری های اجتماعی را تشخیص دهد، اما ضد سرمایه داری نیست". دلیلش این است که سایر رشته ها سرمایه داری را ابزار سرکوب می دانند. این اتفاق در اینجا نمی افتد.
این خط در قرن نوزدهم در جریان انقلاب فرانسه پدیدار شد و واقعیت اصلی آن انتشار کتاب " ادعای حقوق زنان " توسط نویسنده انگلیسی بود. 1> مری ولستون کرافت (1759-1797). بر قرار دادن مردان و زنان در کنار هم در ساختن یک جامعه برابری طلبانه، بدون نیاز به دگرگونی ساختاری عمده تمرکز دارد. ایده در اینجا این است که زنان کم کم و به تدریج موقعیت های قدرت را به دست می گیرند.
فمینیسم لیبرال نیز زنان را مسئول تحول خود میداند. این یک دید فردگرایانه از دیدن حرکتی است که در آن می نوشدمنبع روشنگری با دیدن بزرگترین عوامل دگرگونی در زنان.
- با داستان پشت نماد پوستر فمینیسم آشنا شوید که با این هدف ایجاد نشده است خود، اما نشان می دهد که اشکال دیگری از ستم وجود دارد که فقط به جنسیت مربوط نمی شود. « اینترسکشنالیته حتی یک رشته فمینیسم نیست. سابرینا توضیح می دهد که این روشی است که ما را از روابط بین ساختارهای سرکوب و نحوه قرارگیری افراد و گروه ها در این تقاطع ها و نحوه شکل گیری تجربیات آنها آگاه می کند. این محقق میگوید که اگر فردی بهعنوان یک فمینیست متقاطع شناسایی شود، این نشان میدهد که آنها نژاد - مانند فمینیسم سیاهپوستان -، طبقه، جنسیت و عوامل دیگر را در نظر میگیرند.
فمینیسم مارکسیستی
این جنبه نیز به عنوان یکی از مواردی است که بیشتر با سوسیالیسم همسو می شود. او نقش سرمایه داری و مالکیت خصوصی را در سرکوب زنان زیر سوال می برد. برای فمینیست های مارکسیست، اینها مشکلات بزرگ سرکوب زنان است. در اینجا می توان فهمید که ساختار اقتصادی یکی از عوامل اصلی قرار دادن زنان به عنوان یک شخصیت تحت انقیاد اجتماعی است.
نویسندگانی مانند Angela Davis و Silvia Federici دو نفری هستند که با این جنبه که او در ایجاد ملک میبیند همذات پنداری میکنند.خصوصی نقطه شروع انقیاد زنان از مردان.
فمینیسم مارکسیستی همچنین موضوع کار خانگی را مطرح می کند - که عمدتاً توسط زنانی انجام می شود که بدون دستمزد خانه را اداره می کنند - و اینکه چگونه در سیستم سرمایه داری به رسمیت شناخته نمی شود. در واقع، کار خانگی نامرئی و رمانتیک می شود، اما فقط ساختار مردسالارانه را تقویت می کند.
همچنین ببینید: دوجنسگرایی دگرجنسگرا: راهنمایی برونا گریفائو را درک کنیدفمینیسم آنارشیستی
رشته ای که به عنوان آنارکا-فمینیسم شناخته می شود، به نهادها به عنوان ابژه یا ابزار دگرگونی اعتقاد ندارد. آنها ایجاد قوانین یا قدرت رای را جایگزینی برای دادن صدای زنان نمی دانند. این فمینیستها به جامعهای بدون دولت معتقدند که در آن مردان و زنان میتوانند با یکپارچگی زندگی کنند و آنها را در حاشیه قرار ندهند.
فمینیسم آنارشیستی معتقد به غیاب دولت است و هر شکلی از قدرت باید خاموش شود.