پیشبینی اینکه کدام رویداد، زمینه یا ژست میتواند باعث ایجاد یک تحول فرهنگی شود و تبدیل به نماد روح یک دوره شود، غیرممکن است. یک گروه موسیقی، یک سالن کنسرت، یک بار، یک نمایش، یک کتاب، یک شعر، یک آهنگ، یک هنرمند یا یک حادثه ، در زمانها و مکانهای مختلف، قبلاً مسئول ثبت و بازنمایی آنچه آلمانی ها آن را zeitgeist (یا "روح عصر") می نامیدند - و همچنین برای تغییر واقعیت فرهنگی یک شهر یا کشور.
خیر. ریودوژانیرو، به طور دقیقتر روی ماسههای ساحل ایپانما، در کاملترین، سختترین و جوشانترین دهه 1970 ، چیزی که روح آن زمان را به بهترین نحو ثبت و تغییر داد، یک جسم بیجان بود که در آهن سرد بود. و چوب، اما در نهایت به ساختن نوعی واحه اتوپیایی، شورشی و ضدفرهنگی در دل تاریک ترین مرحله رژیم نظامی ختم شد. این یک اسکله بود، در ابتدا ساخت و ساز بدون جذابیت، که سرازیر شد، خط لوله ای که هنوز مسئول تخلیه زباله از ثروتمندترین محله های شهر به طور مستقیم به دریا است و شروع به تقسیم ساحل ایپانما از سال 1971.
اسکله ایپانما از دور دیده می شود
چه کسی می توانست پیش بینی کند که در اوج در Rua Teixeira de Melo، در ایپانما، در نوار شنی اطراف ساختمانی که از ساحل عبور می کرد و زباله های مذکور را حمل می کرد، نوعیجمهوری هیپی؟ زیرا اسکله ایپانما رویای دیوانه کننده ای بود که تا سال 1975 ادامه داشت و در آن بهترین موج ها توسط بهترین موج سواران موج سواری می کردند و مهم ترین هنرمندان با جوانان آن زمان برای آفتاب گرفتن و غواصی در دریا می رفتند. دریا، صحبت و رویا – توسط مفاصل، اسیدها و سایر سوخت های روانگردان هدایت می شود.
بهترین امواجی که ریو تا به حال در سواحل خود دیده است در اطراف ساختمان شکل گرفته اند
اين كار كه ظهور اين سرزمين جادويي و اتوپيايي را ممكن كرد، در ابتدا خشم جمعيت را برانگيخت - از جمله و عمدتاً در جواناني كه به ساكن محلي ميآيند كه به نام «معروف شد. تپه های شنی ارزان» یا «تلماسه های گال». به هر حال، این سازه زشتی بود که فاضلاب را به دریا می برد که در آن شنا می کردند: اما فقط موج سواران از خبر ساخت اسکله هیجان زده بودند، زیرا می دانستند که امواج کاملی در اطراف آن پدیدار خواهد شد. . از این سناریوی نسبتاً غم انگیز (که همچنان باقی می ماند، با توجه به اینکه بسیاری از چیزهایی که در توالت ها در منطقه جنوبی ریو ریخته می شود همچنان به دریا پرتاب می شود) شعر، فرهنگ و مقاومت متولد شد. .
فرستاده از Rua Teixeira de Melo وارد دریا شد
تا لوله به نقطه درست برسد. اقیانوس لازم بود مورفولوژی خاک و عمق دریا را تغییر داد، بنابراین تغییر کرد.همچنین کیفیت امواج در محل. اگر قبلا بهترین نقطه برای موج سواری در ایپانما منطقه آرپوادور بود، با ورود اسکله امواج در Teixera de Melo رشد کردند و کم کم موج سواران به آنجا مهاجرت کردند تا شروع به ساختن بهترین پیکو دا کنند. پریا، از ریودوژانیرو، از جوانی آن زمان.
اولین کسانی که در آنجا موج سواری کردند برادران کوچکتر موج سواران محبوب آن زمان بودند
اما زمانها بهویژه اقتدارگرا بودند و یک قانون از گشت و گذار در آبهای ریو پس از ساعت 8 صبح جلوگیری میکرد. با این حال، هیچ کس تصور نمی کرد که کسی بخواهد در اطراف ساختمانی غسل کند که اصولاً بسیار بی جذابیت و دارای چنین عملکرد منزجر کننده ای است و بنابراین این قانون در منطقه اسکله "گرفتار" نشد - و دقیقاً در آنجا بود که بهترین امواج در منطقه متولد شدند. تاریخ شهر.
به سرعت، کیفیت امواج باعث شد گروه به اسکله مهاجرت کنند © Mucio Scorzelli
رضا افسانهای دارد که میگوید کسانی که برای اولین بار در سازندهای کامل در آن نقطه از دریا موج سواری کردند، موجسواران آرپوادور نبودند، بلکه گروهی بودند که به Os Metralinhas معروف شدند. توسط برادران کوچکتر تشکیل شد. موج سواران آن زمان، چون از گرفتن آنها منع شدند پس از امواج خوب در آرپوادور، مترالیناها به قسمتی از اسکله مهاجرت کردند، جایی که در امواج طلا پیدا کردند.
مسابقات قهرمانی موج سواری در اطراف اسکله برگزار شددر سال 1972 © Eurico Dantas
ماسه برداشته شده برای اجرای سازه به طرفین پرتاب شد، بنابراین تپه های بزرگی در مرز بین ماسه و آسفالت تشکیل شد که به عنوان سدی که می تواند آنچه را که در آن قسمت از ساحل اتفاق می افتد از دید رهگذران در پیاده رو و خیابان پنهان کند و آن قسمت را به نوعی سنگر برای رفتار آزاد تبدیل کند. سناریوی عالی اینگونه ساخته شد: موج ها جمعیت موج سوار را به همراه آورد که زیباترین و داغ ترین جوانان را به خود جذب کرد و حریم خصوصی هنرمندان و دیوانه ها را به ارمغان آورد: از شب به روز، جایی بهتر از پیر نبود. de Ipanema، و به این ترتیب تپه های شنی شکل گرفتند.
تپه ها در نتیجه کار تشکیل شدند و ترانشه های رفتاری را در سایت © Fedoca
با سد شنی تپه های شنی، نمی توان از روی آسفالت متوجه شد که چه اتفاقی در ساحل می افتد
یادآوری این نکته ضروری است که زمینه ای که این رویداد فرهنگی در آن شکل گرفت، زمینه دیکتاتوری در تاریک ترین دوره آن بود. عملاً کل دوره ای که اسکله بر روی آن نصب شده بود، در دوران حکومت خونین و به ویژه اقتدارگرای ژنرال امیلیو گاراستازو مدیچی، نوعی اوج شکنجه و جنایات مرتکب شده توسط دیکتاتوری در برزیل صورت گرفت. بنابراین، بیانیه آزادی جنسی و بیانی که بر شنهای تپهها حکمرانی میکرد، نیاز به دوز خوبی داشتاز شجاعت و بی مسئولیتی سالم از جانب حامیان آن.
همچنین ببینید: مطالعه منتشر نشده نتیجه می گیرد که پاستا چاق کننده نیست، برعکساولین توپلس ها نیز در اسکله انجام شد
قبل از ترک تپه های شنی غروب غروب خورشید یک جنایت غیرقابل وثیقه بود و از نوامبر 1971 به بعد، هیچ جای دیگری برای رفتن بعد از ساحل وجود نداشت جز نمایش Gal a Todo Vapor ، اثر Gal Costa، در تئاتر Teresa Raquel. در کوپاکابانا این نمایش بود که باعث ایجاد آلبوم زنده گال فاتل شد، احتمالاً بهترین اثر در کل دیسکوگرافی خواننده و یکی از بهترین آلبوم های زنده در تاریخ موسیقی برزیل.
گال در نمایش A Todo Vapor
دیدن خود گال در ماسه های ایپانما قبل از نمایش معمول بود و اسطوره ها می گویند که او اولین کسی بود که یوغ خود را دراز کرد و پشت تپهها دراز کشید. این که به جزئیات نه چندان ساده گال که بزرگترین ستاره موسیقی برزیل است افزوده شد، چیزی بود که گروه را وادار کرد تا تپهها را با او غسل تعمید دهند. نام در تخیل عامه مردم: مکانی که به عنوان «دوناس دا گال» نیز شناخته میشود.
این هنرمند اغلب شنها را مستقیماً به تئاتر ترزا راشل میسپارد. کوپاکابانا
خواننده روی شن های ایپانما: حضور او باعث شد تا به این مکان لقب "دوناس دا گال" داده شود
The زیبایی و استعداد گال، براندازی تحریکآمیز، حسی و شاعرانه، که در نمایش او در آن زمان تجسم یافت (به کارگردانی شاعر و غزلسرای Wally Salomão)کاملاً روح اسکله را تجسم می بخشد - تجسم zeitgeist همچنین در شخصی که از ماسه ها به صحنه می رفت. بر اساس گزارش ها، هنگامی که مردم در ساحل متوجه شدند که گال در حال ترک شن و ماسه است، آنها نیز شروع به آماده شدن برای رفتن به همان مقصد کردند.
ساحل به دنبال خواننده رفت. به تئاتر، برای تماشای یکی از بهترین نمایش هایی که تا به حال در برزیل ساخته شده است
مخاطبان به تئاتری می رفتند که هنوز کثیف از شن و ماسه بود، اغلب حتی بدون پوشاندن بدن خود فراتر از لباس های شنا، برای دیدن بزرگترین خواننده برزیلی Sua Stupidity , Like 2 and 2 , Charles Anjo 45 , Pérola Negra , Mal Secreto<4 می خواند>، فرض کنید پرتو و در اوج نمایش (و شاید در دهه) کلاسیک Vapor Barato ، توسط Jards Macale و Waly Salomão، در میان بسیاری دیگر (که آلبوم گل فطل را نمی شناسد، اکنون این متن را رها کنید و بدوید تا گوش های خود را شاد کنید.
جلد آلبوم تاریخی " Gal Fa-tal: A Todo Vapor، که از این نمایش راه اندازی شد
اما گال به هیچ وجه تنها شخصیتی نبود که به این مکان دلالت می کرد: نام های متعددی وجود دارد که ظهور کرده اند و به نماد تبدیل شده اند. تپه های شنی و دریای ایپانما در آن زمان. مانند پتیت، موجسوار دلخراش، موزه ساحل و در عین حال مهمانیهای روشنفکر، که الهامبخش آهنگ Menino do Rio ، اثر Caetano Veloso بود.
پتیت،پسری از ریو، همچنین شخصیت نمادی از دوناس دو باراتو بود
بازویی که اژدها روی آن خالکوبی شده بود، بازوی پتی بود که الهام بخش کائتانو شد تا در آهنگ احساس تپهها را جاودانه کند. آنها همچنین به دلایل واضح، نام مستعار "دوناس دو باراتو" را به دست آوردند - از طریق روحیه آن مرد جوان. : او با Novos Baianos روی شنهای اسکله نیز یک چهره آسان بود. در آن زمان
Evandro Mesquita، قبل از تشکیل گروه تئاتر Asdrubal Trouxe o Trombone یا گروه Blitz، روزانه به آنجا می رفت، همانطور که Cazuza، Waly Salomão. و برادرش خورخه سالومائو، جردز ماکاله، شاعر چاکال، موج سوار ریکو دو سوزا، خوزه ویلکر، گلوبر روچا، خورخه ماوتنر، رز دی پریمو، کائتانو و گیل در بازگشت از تبعید، پاتریشیا تراواسوس و بسیاری دیگر - همه به درستی ادغام شده، بدون موانع، آماده برای تشویق غروب خورشید، آزاد برای انجام، صحبت و مصرف آنچه می خواستند در سنگرهای شکسته ایپانما. دریا برای Dunes do Desbunde
ضدفرهنگ کاریوکا در دهه 1970 در ماسه های ایپانما به عنوان مقاومت در برابر سختی رژیم نظامی و همچنین به عنوان راهی برایمی توانستند در برابر تعهد نامحدودی که دهه قبل از جوانان خواسته بود آرام بمانند، جوانانی که باید حداقل جان خود را در برابر دیکتاتوری تقدیم می کردند. در واقع در مواجهه با سناریوی سختی که تحمیل شده بود، یک حس جشن وجود داشت - آرامشی جسمانی، جنسی، رهایی بخش، که کمی بیشتر به امیال اجازه می داد. با این حال کافی بود کج روی آسفالت قدم بگذاریم تا آن مردان مو و مو دوباره زیر هدف خشن نظامیان قرار گیرند. اما بر روی شنهای اسکله، واحه آزادی آن برش نسلی را به جلو برد و چرخ فرهنگ، چالشها، نمادها و معانی آن را چرخاند.
جوانی طلایی ایپانما در دهه 1970 © Mucio Scorzelli
اگرچه در سال 1975 برچیده شد، معنای عمیق تجربه ای که در اطراف اسکله رخ داد در نهایت به باز شدن اسکله تبدیل شد. دری برای نوعی مقاومت آزادیخواهانه و جوانان است که به عنوان مثال، امکان ظهور صحنه ای مانند سیرکو وادور، هفت سال بعد، در آرپوادور - و خیلی بیشتر را فراهم می کند.
همچنین ببینید: روز ملی رپ: 7 زن که باید به آنها گوش دهیدرویای کالیفرنیایی موجسواران در آن زمان با ساخت اسکله نزدیکتر شد. خاطره تپههای شنی ، شخصیتها و داستانهای آنها که زمان را مشخص کردند. نقطه تاریخی ضد فرهنگ و موج سواری در ریو در دهه 1970 نیز تبدیل شداخیراً موضوع مستند "Dunas do Barato" در نتفیلکس: هم در وب سایت و هم در صفحه فیس بوک یا از طریق فیلم می توان این طعم آزادی را برای اولین بار به خاطر آورد، دوباره زنده کرد یا تجربه کرد.
زیرا اگر آزادی، مقاومت، ضدفرهنگ، همزیستی با تفاوتها، مبارزه با تعصب و نوسازی در دستور کار زمانه ما باشد – به عنوان نیازهای اساسی برای دگرگونیهای اجتماعی فوری –، خاطره اسکله ایپانما نشان می دهد که چقدر، از غیرمنتظره ترین جزئیات، دگرگونی های عمیق می تواند پدیدار شود. احتمالها همیشه میخواهند بهسوی دنیای آزادتر موجسواری شوند. این به ما بستگی دارد که موج آمدن را ببینیم و اجازه ندهیم غرق شویم.
امروز از اسکله چه باقی مانده است