فهرست مطالب
از اوایل دهه 2000، بحث در مورد سهمیه های نژادی در برزیل داغ شد، زمانی که تعدادی از مؤسسات دولتی شروع به رزرو درصدی از جای خالی خود برای افرادی کردند که خود را سیاه یا قهوه ای اعلام کردند.
اما تنها در آگوست 2012 بود که قانون شماره 12711 به نام "Lei de Quotas" توسط رئیس جمهور دیلما روسف تصویب شد.
این تغییر شروع به الزام 59 دانشگاه و 38 آموزش فدرال کرد. موسسات، در هر مسابقه انتخابی برای پذیرش در دوره های کارشناسی، به تفکیک دوره و نوبت، حداقل 50 درصد از جای خالی خود را برای دانش آموزانی که دوره متوسطه را در مدارس دولتی به پایان رسانده اند، رزرو می کنند، مشروط بر اینکه خود اعلام کنند سیاه پوست، قهوه ای، بومی یا دارای نوعی از معلولیت.
از این تعداد، 50 درصد دیگر به جوانان خانواده هایی اختصاص می یابد که با درآمدی معادل یا کمتر از 1.5 برابر حداقل دستمزد زندگی خود را تأمین می کنند.
دانشگاه فدرال از میناس گرایس
اما این تصمیم که برای اعطای خط مشی مثبت، کافی است خود را به عنوان بخشی از گروه قومی که خدمت می کنند اعلام کنند، شکافی را برای کلاهبرداری هایی مانند تقلب هایی که توسط دانشجویان انجام می شود باز کرد. مانند دانشجوی دوره اول پزشکی در دانشگاه فدرال میناس گرایس (UFMG) وینیسیوس لورس د اولیویرا، که با وجود سفید و بلوند بودن، از این سیستم برای تضمین جایگاه در دوره استفاده کرد.
تصاویر دانش آموزان منتشر شده توسط را ببینیدFolha de S. Paulo.
این مورد باعث شورش جامعه سیاهپوست حاضر در موسسه شد، عمدتاً به این دلیل که از سال 2016، آنها به وجود یک سیستم تقلبی در سیاست سهمیهبندی اشاره کردهاند که در UFMG از سال 2009 وجود داشته است.
عواقب باعث شد که دانشگاه با جدیت بیشتری با ورود دانشجویان به قانون برخورد کند و از آنها بخواهد نامه ای بنویسند و دلیل اینکه چرا خود را عضوی از گروه می دانند ذکر کنند. خدمت کرده . "بدیهی است که دانشگاه های برزیل باید در بازرسی از آنچه می توانند و نمی توانند تحت پوشش قوانین به اصطلاح اثباتی قرار گیرند، دقیق تر عمل کنند." انحراف و عمدتاً در مورد اینکه چگونه بخشی از برزیلی های سفیدپوست از درک بافت تاریخی که برزیل در آن شکل گرفته امتناع می ورزند. ، نظر روزنامه نگار، تهیه کننده فرهنگی و خالق دوره آموزشی در مورد بازنمایی سیاهان در جریان اصلی رسانه Kauê Vieira است.
Kauê Vieira
“ علاوه بر توهین به گذشته برده داری که ترمزی بر توسعه پایدار بخش بزرگی از سیاه پوستان این کشور گذاشت، موارد مکرر قدم برداشتن زنان و مردان سفیدپوست از خلأهای موجود در قوانین سهمیه، ضرورت بحث گسترده تر در مورد موضوع نژادی و البته اثربخشی مجازات ها در برابر جرایم و تخلفات نژادی را نشان می دهد. در آن رابطه، اخیراً دانشگاه فدرال باهیا با همین مشکل روبرو شد و نمایندگان مراکز انتشار دانش آفریقایی- برزیلی خود را نشان دادند و علاوه بر انکار پرونده، وزارت عمومی باهیا را فعال کردند ، او می گوید.
Erica Malunguinho
Erica Malunguinho ، از quilombo شهری Aparelha Luzia ، معتقد است که راه نجات این است برای اولویت دادن به عقل سلیم او میگوید: «سختتر گذاشتن قوانین فقط باعث میشود که افراد بدون عقل سلیم و دارای شخصیت مشکوک به روش دیگری دریبل بزنند» ، و اضافه کرد: «جرم دروغگویی ایدئولوژی و اختلاس از قبل وجود دارد. اما مثل داستان قدیمی موش است. در حالی که شما در زمان ظاهر شدن موش به او فکر می کنید، موش تمام روز را به این فکر می کند که چگونه دیده نشود و آنچه را که باید انجام دهد انجام دهد. من معتقدم که نحوه ایجاد شرایط این است که همه به آن فکر کنند. موسساتی که سیاست های سهمیه بندی را دریافت می کنند باید به طور موثر متعهد به کارکرد آنها و همچنین نهادهای ذیصلاح برای بررسی و مهار تقلب باشند. سهمیه ها اساسی هستند و در کنار آنها، بحث گسترده ای در مورد نژادپرستی نهادی ضروری است، لازم است که افراد غیر سیاه پوست از تعادل، برابری، دموکراسی آگاه شوند. لازم است دستگاه های قبل از ورود به دانشگاه ها نیز مسئولیت این ساخت را بر عهده بگیرند. می باشدسفیدی باید مورد بحث قرار گیرد. بحث نژادی همیشه بر سر میز بوده است، تفاوت این است که غیرسیاهان، سفیدپوستان یا تقریباً سفیدپوستان هیچ جایی به عنوان شرکت کننده در این ساخت و ساز نداشتند، زیرا آنها هرگز در مورد تعلق اجتماعی خود مورد سؤال قرار نگرفتند. از سوی دیگر، اما نه چندان دور، معتقدم افراد زیادی هستند که در مورد هویت قومی خود سردرگم هستند و این سردرگمی نشانه آشکاری از غیرسیاه بودن یک فرد است. به تعبیر ویکتوریا سانتا کروز، "ما فریاد می زنند "نگرا"" .
قدردانی از سیاهی و به رسمیت شناختن سیاهپوستان به عنوان سیاهپوستان
جنبش جامعه سیاهپوستان علیه نژادپرستی از دوران بردهداری، هرچند بهطور نامطمئن، در برزیل وجود داشته است. اما در اواسط دهه 1970، با ظهور جنبش متحد سیاهان ، یکی از مرتبط ترین سازمان های سیاه پوستان که در دوران رژیم نظامی ایجاد شد، این سازمان در واقع شکل گرفت. راه مقابله با نژادپرستی به عنوان مرجع اقدامات سیاسی سیاه پوستان آمریکایی و کشورهای آفریقایی، به ویژه آفریقای جنوبی، در مبارزه با آپارتاید بود.
اقدام در برزیل شامل مقاومت و عمدتاً قدردانی از فرهنگ بود. و سابقه سیاه نمایی در کشور، زیرا بیشترین هدف اعمال نژادپرستانه عزت نفس است. جنبش سیاهپوستان همچنین مبارزه با آنچه را که آنها نه تنها تصاحب فرهنگی میدانند (و امروز هم دارد) داشتنژادی، در زمینه های مختلف اجتماعی، مانند مورد سهمیه بندی در UFMG . این جمله که "سیاه بودن مد است" در سال های اخیر محبوبیت زیادی پیدا کرده است، اما همه با آن موافق نیستند.
نه فقط در مورد گوش دادن به نوازندگان سیاه پوست یا پوشیدن لباس های آفریقایی. سیاه بودن عمدتاً مسئولیت رویارویی با سیستمی را که بر اساس خشونت نژادی ساختار یافته است را به دوش می کشد که فقط در 400 سال بردگی وجود نداشته است . فقط به آخرین مورد در روسینیا نگاه کنید، اگر خشونت آشکار علیه بدن سیاهپوستان نباشد، آن چیست؟» ، Kauê معتقد است.
همچنین ببینید: مجموعه ای از مجسمه های رنگارنگ نشان می دهد که چه اتفاقی برای پلاستیکی که دور می اندازیم می افتد
از این رو، به گفته او نیاز فوری به ارزیابی مجدد عملکرد جبهه های سیاه در اینجا وجود دارد. « من معتقدم که بخشی از جنبش سیاهان باید کمی کلید بزنند. می دانید، همه ما (سفید و سیاه) از وجود و تأثیرات نژادپرستی اطلاع داریم، یعنی، به تعبیر پروفسور و جغرافیدان میلتون سانتوس (1926-2001)، زمان بسیج و معکوس کردن این گفتمان فرا رسیده است. بیایید راه ارزش گذاری و تقویت معنای واقعی سیاه بودن را در این کشور طی کنیم. مبارزه با خشونت از طریق یک دستور کار مثبت امکان پذیر است. من میدانم که ما میتوانیم بیشتر از استفاده از کلمات کلیدی مانند «سیاه بودن در آن» انجام دهیم. من ترجیح می دهم راه سیاه بودن و داشتن عزت نفس بالا را در پیش بگیرم. .
اریکا می بیند که این عبارت برای توصیف درک دیرهنگام دستورالعمل های سیاه وجود دارد. "آنچه امروز تجربه می کنیم به خاطر تاریخ طولانی ای است که به زمان های قبل از کشتی های برده بازمی گردد، این یک روند کنونی شناخت است که در ما به عنوان یک مجموعه بسیار درگیر است که در آن مجموعه ای از فرآیندها حرکت کردند. ما از بسیاری جهات از کشورهای دیاسپورا در انعکاس دائمی هستیم. وقتی این پسنگری تودهای توسط روایتهای ما اشغال میشود، به جهات مختلفی میرود و یکی از آنها تلاش میکند تا عمق فرآیندهایی را که تجربه میکنیم کاهش دهد، مبارزه تاریخی ما را که اساساً برای زندگی در قطعاتی مانند رقص است، سطحی جلوه دهد. مو، لباس، رفتار. وقتی در واقعیت زیبایی شناسی را به عنوان یک فکر و عمل از دانش خود تجربه می کنیم و این از محتوا جدا نیست. ما در مورد زندگیها، زندگیهای زنده و زندگیهای متعددی صحبت میکنیم که از جغرافیا و تاریخ گذشتند و خود را به روشهای بیشماری حاضر کردند. عمل، موجود و مقاومت در برابر نظام های ظلم. بدیهی است که اصطلاح "مد" به روشی که از آن استفاده می شود، فقط راهی برای گفتن این است که در لحظه، در زمان حال است." .
آنیتا و بحث در مورد رنگ گرایی و فرهنگی تخصیص
آنیتا در ویدیوی 'Vai, Malandra'
در آگوست امسال، آنیتا موهای خود را برای ضبط ویدئو برای Vai, Malandra، بافت هنوز ضربه بزنیدمنتشر نشده، در Morro do Vidigal ، ریودوژانیرو. نگاه این خواننده باعث شد که بخشی از رسانه ها و جنبش سیاهپوستان او را به تصاحب فرهنگی متهم کنند، زیرا از نظر آنها، او سفیدپوست است و از یک هویت بصری که به طور سنتی در بدن سیاه پوستان دیده می شود، استفاده می کند. برای برخی از این موارد، شباهتهای نظری بین مورد آنیتا و پیچیدگی خوداظهاری در سیستم سهمیهبندی وجود دارد.
«به عشق زانگو، آنیتا سفید نیست، یک زن سیاه پوست، پوست روشن» ، به Kauê اشاره می کند. «در ضمن، لازم به ذکر است که تصاحب فرهنگی چیزی نیست که آنیتا را به آن متهم می کنند. نمایش مد با لباس های نیجریه ای با بازیگران مدل های غیر سیاه پوست یا بحث در مورد مظاهر فرهنگی سیاهپوستان بدون سیاه پوستان، این تصاحب فرهنگی است. به عبارت ساده، تصاحب فرهنگی زمانی است که قهرمانان داستان حذف می شوند و فرهنگ آنها توسط اشخاص ثالث ترویج می شود. او می گوید.
همچنین ببینید: ویدئوی جنجالی با شیری که احتمالاً آرام میگیرد و مجبور میشود برای عکس گرفتن، یادآوری میکند که گردشگری جدی است
time Vai Malandra ، ستون نویس و فعال Stephanie Ribeiro در فیس بوک خود نوشت که «وقتی تمرکز بر روی افرو است، [آنیتا] دوباره این را تأیید می کند سمت سیاه و در زمان های دیگر خود را به الگوهای سفید در می آورد، راحتی که وجود دارد زیرا او مشکی است.» . «در مورد اینکه آنیتا خود را سیاهپوست میشناسد یا نه، این نتیجه نژادپرستی برزیلی است. چند نفر از ما سیاه پوستان لحظاتی را پشت سر می گذاریم که آگاهی نژادی کامل نداریم؟ آنیتا،همانطور که گفتم، او یک زن سیاهپوست با پوست روشن است و در رنگ آمیزی برزیلی بیشتر از یک زن سیاه پوست سود می برد. چیزی بیش از انحراف صریح این رویه تبعیض آمیز نیست. بهتر از حذف یا متهم کردن، چرا ما خواننده را در بحث های نژادی وارد نمی کنیم؟» ، Kauê می پرسد.
برای اریکا، سؤال در مورد خواننده نژاد معانی واقعی بحث را تغییر نمی دهد. "من معتقدم که آسیب ناشی از یک جامعه نژادی طبقه بندی شده بسیار عمیق است (...) داستان های هر یک می تواند و باید توسط هر یک گفته شود. آنیتا، سیاه بودن یا نبودن، معنای واقعی این بحث را که گنجاندن و ماندگاری سیاه پوستان در فضاهایی است که از نظر تاریخی برای ما انکار شده است، تغییر نمی دهد. در صورت امکان، از جمله اینکه این سوال وجود دارد که آیا وجود دارد یا نه. تقریباً همه از نژادهای مختلط هستند، اما چهره کسانی که قدرت اقتصادی را در دست دارند، سفید در پالت سفیدی غول پیکر است. یک چیز مسلم است، سفید بودن در برزیل، قفقازی بودن نیست. مهم است که در مورد جایگاه جامعه پذیری که ما را در این نظم نژادی تشکیل می دهد فکر کنیم. برای اشغال جایگاه سیاسی حضور سیاه پوستان، نگاه به اطراف و آگاهی از آنچه صریح است ضروری است. نژادپرستی یک نظریه شناور و ایستا نیست، یک ایدئولوژی است که عملی می شودکه در جریان مذاکرات پیرامون فرهنگ به روز می شود، نتیجه آن خاموشی، طرد و نسل کشی است. بیایید ببینیم که برادران آفریقایی، هائیتی و بولیویایی ما در این ورود اخیر به برزیل چگونه حرکت می کنند. ما به خوبی علائمی را که مبنای تبعیض هستند، خواهیم شناخت. نکته اینجاست که ما می گوییم ما شرکت کنندگان و بنیانگذاران ساخت علوم انسانی هستیم و به همین دلیل حق ما بخشی از این ساخت و ساز است و چون از ما کم شده است منظورم دزدیده شده در این روند تاریخی است. ترمیم لازم است، و من همچنان ادامه خواهم داد، اگر عملاً علاقه ای به تعمیر وجود داشت، توزیع مجدد هدفمندتر ضروری است، در مورد سهمیه ها بیش از 50 درصد جای خالی. سفیدپوستان تلاش نمی کنند. هر چیزی را از ما سیاه پوستان بگیر آنها قبلاً آن را گرفتند. آنچه ما در مورد آن بحث می کنیم، بازپس گیری آن چیزی است که همیشه متعلق به ما بوده است و من معتقدم که تا زمانی که متقابل درست باشد، مشکلی برای به اشتراک گذاشتن آن، همانطور که قبلا انجام داده ایم، نخواهیم داشت. از آنجایی که عمل متقابل وجود ندارد، مبارزه وجود دارد، سؤال خواهد بود، ممنوعیت وجود خواهد داشت. او اشاره می کند که پرونده UFMG کلاسیک دیگری از حیله های یقه سفید است که فقط آنچه را که ما قبلاً به خوبی می دانیم، که خاطره غارت است، برجسته می کند.